آنیتا جوجو

منبع مطالب مفید و کوتاه برای اپلیکیشن های اجتماعی مثل تلگرام ، وایبر ، واتساپ و ...

آنیتا جوجو

منبع مطالب مفید و کوتاه برای اپلیکیشن های اجتماعی مثل تلگرام ، وایبر ، واتساپ و ...

این سایت منبعی از مطالب مفید ، روشنگرانه و کوتاه در زمینه های پاسخ به شایعات ، آشپزی ، اشعار مربوط به امامان ، پاسخ به شبهات وهابیت ، مطالب جذاب و زیبا و دستچین شده و ... است که منبعی کامل برای استفاده در اپلیکیشن های اجتماعی و فضاهای مجازی مثل تلگرام ، وایبر ، واتس اپ ، کوکو ، و ... بشمار می رود . به دوستان خود این سایت را معرفی کنید و ما را از نظرات و انتقادات خود بی نصیب نگذارید . این سایت هر روز یا هفته ای چند بار به روز می شود .

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «داستان تلگرام» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

داستان جالب « آرایشگر و خدا »

مردی برای اصلاح سر و صورتش به آرایشگاه رفت. در بین کار گفت و گوی جالبی بین آنها در گرفت. آنها در مورد مطالب مختلفی صحبت کردند. وقتی به موضوع خدا رسید آرایشگر گفت: «من باور نمی کنم که خدا وجود دارد.»


مشتری پرسید: «چرا باور نمی کنی؟»


آرایشگر جواب داد: «کافیست به خیابان بروی تا ببینی چرا خدا وجود ندارد؟ شما به من بگو اگر خدا وجود داشت این همه مریض می شدند؟ بچه های بی سرپرست پیدا می شد؟ اگر خدا وجود داشت درد و رنجی وجود داشت؟ نمی توانم خدای مهربانی را تصور کنم که اجازه دهد این همه درد و رنج و جود داشته باشد.»


مشتری لحظه ای فکر کرد اما جوابی نداد چون نمی خواست جر و بحث کند. آرایشگر کارش را تمام کرد و مشتری از مغازه بیرون رفت. به محض اینکه از مغازه بیرون آمد مردی را دید با موهای بلند و کثیف و به هم تابیده و ریش اصلاح نکرده و ظاهرش هم کثیف و به هم ریخته بود. مشتری برگشت و دوباره وارد آرایشگاه شد و به آرایشگر گفت: «میدونی چیه! به نظر من آرایشگرها هم وجود ندارند.»


آرایشگر گفت: «چرا چنین حرفی میزنی؟ من اینجا هستم. من آرایشگرم. همین الان موهای تو را کوتاه کردم.»


مشتری با اعتراض گفت: «نه آرایشگرها وجود ندارند چون اگر وجود داشتند هیچکس مثل مردی که بیرون است با موهای بلند و کثیف و ریش اصلاح نکرده پیدا نمی شد.»


آرایشگر گفت: «نه بابا! آرایشگرها وجود دارند موضوع این است که مردم به ما مراجعه نمی کنند.»


مشتری تاکید کرد: «دقیقا نکته همین است. خدا وجود دارد. فقط مردم به او مراجعه نمی کنند و دنبالش نمی گردند. برای همین است که این همه درد و رنج در دنیا وجود دارد!»



 منبع انواع عکس نوشته برای فضای مجازی :

http://aksestan.blog.ir


منبع مطالب کوتاه و آماده برای فضای مجازی :

http://anitajoojoo.blog.ir

  • آنیتا جوجو
  • ۰
  • ۰

این هم لقمه را شبهه ناک می کند ؟


امام محمد باقر در حبس منصور دوانیقی بود و چیز کمی تناول می کرد . روزی یکی از زنان صالحه که دوستدار اهل بیت (ع) بود دو قرص جوین از وجه حلال پخته ، نزد امام محمد باقر (ع) برد و با دست زندانبان پیش امام فرستاد . زندانبان امام را گفت : فلان صالحه که از دوستداران شماست این دو قرص را به رسم هدیه فرستاده و سوگند می خورد که از وجه حلال است و التماس دارد که امام از آن تناول کند . 

امام قبول نفرمود و پیش او بازفرستاده و فرمودند : 

» این را بگوی که ما می دانیم که طعام تو حلال است ، اما چون بر طبق حرام پیش ما فرستادی ( یعنی بر دست زندانبان ) ، خوردن آن بر ما روا نیست . » (1)


1 . لطاءف ، صفحه 44



#داستان های واقعی #رزق حلال و حرام


 منبع انواع عکس نوشته برای فضای مجازی :

http://aksestan.blog.ir

 

منبع مطالب کوتاه و آماده برای فضای مجازی :

http://anitajoojoo.blog.ir

  • آنیتا جوجو