آنیتا جوجو

منبع مطالب مفید و کوتاه برای اپلیکیشن های اجتماعی مثل تلگرام ، وایبر ، واتساپ و ...

آنیتا جوجو

منبع مطالب مفید و کوتاه برای اپلیکیشن های اجتماعی مثل تلگرام ، وایبر ، واتساپ و ...

این سایت منبعی از مطالب مفید ، روشنگرانه و کوتاه در زمینه های پاسخ به شایعات ، آشپزی ، اشعار مربوط به امامان ، پاسخ به شبهات وهابیت ، مطالب جذاب و زیبا و دستچین شده و ... است که منبعی کامل برای استفاده در اپلیکیشن های اجتماعی و فضاهای مجازی مثل تلگرام ، وایبر ، واتس اپ ، کوکو ، و ... بشمار می رود . به دوستان خود این سایت را معرفی کنید و ما را از نظرات و انتقادات خود بی نصیب نگذارید . این سایت هر روز یا هفته ای چند بار به روز می شود .

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات

۱۸۷ مطلب در خرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

نمی دانی !

در محضر آیت الله #بهجت (ره)


" نمی دانی ! "


ﻣﺮﺣﻮﻡ ﺁﻗﺎ ﺳﻴﺪ ﻋﻠﻰ ﻳﺰﺩﻯ - ﺍﺯ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﺁﺧﻮﻧﺪ ﺍﺭﺩﻛﺎﻧﻰ - ﻛﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﻴﺮﺯﺍﻯ ﺑﺰﺭﮒ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﻋﻠﻢ ﻣﻰ ﺩﺍﻧﺴﺖ، ﻣﻰ ﮔﻮﻳﺪ: ﺩﺭ ﻛﺮﺑﻠﺎ ﺑﻪ ﺩﺭﺱ ﺁﺧﻮﻧﺪ ﻣﻰ ﺭﻓﺘﻢ ﻭ ﻛﺮﺑﻠﺎ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﻣﺮﻛﺰ ﻋﻠﻢ ﺍﺻﻮﻝ، ﻭ ﻧﺠﻒ ﺍﺷﺮﻑ ﻣﺮﻛﺰ ﻓﻘﻪ ﺑﻮﺩ، ﺍﻳﺸﺎﻥ ﻧﻘﻞ ﻣﻰ ﻛﺮﺩ: ﻫﻢ ﺷﻬﺮﻯ 

ﻫﺎﻯ ﻣﺎ ﺍﺯ ﻳﺰﺩ ﻳﺎ ﺍﺭﺩﻛﺎﻥ ﺑﻪ ﻛﺮﺑﻠﺎ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺁﻳﺎ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺪﻣﺖ ﺁﺧﻮﻧﺪ ﺑﺮﺳﻴﻢ؟ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺣﺎﻝ ﻭﻗﺖ ﮔﺮﻓﺘﻴﻢ ﻭ ﻗﺮﺍﺭ ﺷﺪ ﻭﻗﺖ ﺧﺎﺻﻰ ﺑﻪ ﺧﺪﻣﺖ ﺁﺧﻮﻧﺪ ﺑﺮﺳﻴﻢ. ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ ﺟﻤﺎﻋﺘﻰ ﺍﺯ ﺯﻭﺍﺭ ﺑﻪ ﺧﺪﻣﺖ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺭﺳﻴﺪﻳﻢ، ﻭ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻰ ﻛﻪ ﻣﺎ ﺟﻠﻮ ﺣﺮﻛﺖ ﻣﻰ ﻛﺮﺩﻳﻢ ﻭ ﺁﻥ‌ﻫﺎ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺳﺮ ﻣﺎ، ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪﻳﻢ. ﻣﻦ ﻛﻪ ﺷﺎﮔﺮﺩ ﺁﺧﻮﻧﺪ ﺑﻮﺩﻡ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺳﺆﺍﻝ ﺍﺯ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﻭﻟﻰ ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻇﻬﺎﺭ ﻣﺮﺍﺣﻞ ﻓﻀﻞ ﻭ ﻋﻠﻤﻴﺖ ﻭ ﻓﻘﺎﻫﺖ، 

 ﻣﺴﺎﻟﻪ ﺍﻯ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻛﺎﻣﻠﺎ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﻣﻄﺮﺡ ﻧﻤﻮﺩﻡ ﻭ ﺧﻮﺏ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺗﻘﺮﻳﺐ ﻭ ﺗﻘﺮﻳﺮ ﻛﺮﺩﻡ ﻭ ﺑﻪ ﺁﺧﺮ ﺭﺳﺎﻧﺪﻡ، ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺳﺆﺍﻝ، ﻭﻟﻰ ﺑﺎ ﺑﻴﺎﻥ ﻛﺎﻣﻠﺎ ﻋﻠﻤﻰ ﻭ ﺍﺳﺘﺪﻟﺎﻟﻰ ﻭ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺟﻮﺍﺏ ﺑﻮﺩﻡ. ﺁﺧﻮﻧﺪ - ﺭﺣﻤﻪ ﺍﻟﻠﻪ - ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺑﻴﺎ، ﻧﺰﺩ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺭﻓﺘﻢ، ﻭ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﺩﺭ ﮔﻮﺷﻢ ﮔﻔﺖ: نمی دانی ) ) ﺍﻳﻦ ﺳﺨﻦ ﺧﻴﻠﻰ ﺩﺭ ﻣﻦ ﺍﺛﺮ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺭﻧﮓ ﻭ ﺭﻭﻯ ﻣﻦ ﺳﺮﺥ 

 ﺷﺪ، ﺳﺎﻛﺖ ﻣﺤﺾ ﺷﺪﻡ. ﺁﺧﻮﻧﺪ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﻔﻬﻤﺎﻧﺪ ﻛﻪ ﻧﺒﺎﻳﺪ ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﺭﺍ ﻛﺮﺩ. ﻓﺮﺩﺍﻯ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻯ ﺑﺎﺯﺩﻳﺪ ﺯﻭﺍﺭ ﺑﻪ ﻣﺴﺎﻓﺮﺧﺎﻧﻪ ﺭﻓﺘﻢ، ﺍﺯ ﺩﺭﻳﭽﻪ ﻯ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻯ ﻛﻮﭼﻪ ﺻﺪﺍﻯ ﺁﻥ‌ﻫﺎ ﺷﻨﻴﺪﻩ ﻣﻰ ﺷﺪ، ﺷﻨﻴﺪﻡ ﺑﻪ ﻫﻢ ﺩﻳﮕﺮ ﻣﻰ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺩﻳﺪﻳﺪ ﺁﻗﺎ ﺳﻴﺪ ﻋﻠﻰ ﭼﻪ ﻗﺪﺭ ﺻﺤﺒﺖ ﻛﺮﺩ، ﻭﻟﻰ ﺁﺧﻮﻧﺪ ﻫﻤﻪ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻳﻚ ﻛﻠﻤﻪ ﺟﻮﺍﺏ داد ؟ ﺑﺎﻟﺎﺧﺮﻩ، ﺍﺳﺘﺎﺩ ﻭ ﺷﺎﮔﺮﺩ ﺍﻣﺘﻴﺎﺯﺍﺕ ﻋﺠﺎﻳﺐ ﻭ ﻏﺮﺍﻳﺐ 

 ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﻭ ﺣﺮﻑ ﻫﺎﻯ ﺑﻪ ﻇﺎﻫﺮ رک ، ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺟﺎ ﻭ ﺑﻪ ﻣﻮﻗﻊ، ﺩﺭ ﻛﻠﻤﺎﺗﺸﺎﻥ ﺯﻳﺎﺩ ﺑﻮﺩ.


منبع انواع عکس نوشته برای فضای مجازی :

http://aksestan.blog.ir

 

منبع مطالب کوتاه و آماده برای فضای مجازی :

http://anitajoojoo.blog.ir

  • آنیتا جوجو
  • ۰
  • ۰

#خاطرات (مربوط به) امام #خمینی (ره)


" ﺣﺘﻲ ﻳﻚ ﻋﻜﺲ ﻧﺪﺍﺩﻧﺪ "


ﻣﺮﺣﻮﻡ ﺷﻴﺦ ﻧﺼﺮﺍﻟﻠﻪ ﺧﻠﺨﺎﻟﻲ ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﻋﻜﺴﻬﺎﻱ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻧﺠﻒ ﺑﻪ ﻟﺒﻨﺎﻥ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺩﻭ ﻗﻄﻊ ﻛﻮﭼﻚ ﻭ ﺑﺰﺭﮒ ﭼﺎﭖ ﺷﺪ ﺍﻣﺎﻡ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺍﺯ ﺣﺮﻡ ﺑﻪ ﻃﺮﻑ ﻣﻨﺰﻝ ﺗﺸﺮﻳﻒ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ، ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺭﻭﻧﻲ ﺭﻓﺘﻨﺪ. ﺁﻗﺎﻱ ﺧﻠﺨﺎﻟﻲ ﻋﻜﺴﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﻴﺮﻭﻧﻲ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ. ﺁﺧﺮ ﺷﺐ، ﺍﻣﺎﻡ ﺍﺯ ﻃﺒﻘﻪ ﺑﺎﻟﺎﻱ ﻣﻨﺰﻝ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺭﻭﻧﻲ ﻣﺘﺼﻞ ﺑﻮﺩ ﺻﺪﺍ ﺯﺩﻧﺪ 

 ﻛﻪ ( ( ﻋﻜﺴﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻴﺎﻭﺭ. ) ) ﮔﻔﺘﻢ: ( ( ﭼﺸﻢ. ) ) ﭼﻮﻥ ﻋﻜﺴﻬﺎ ﺟﺎﻟﺐ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺩﻟﻢ ﺧﻄﻮﺭ ﻛﺮﺩ ﻳﻜﻲ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﺮﺩﺍﺭﻡ.

 ﺗﺎ ﺍﻳﻦ ﻣﻌﻨﻲ ﺑﻪ ﺩﻟﻢ ﺧﻄﻮﺭ ﻛﺮﺩ ﺁﻗﺎ ﺻﺪﺍ ﺯﺩﻧﺪ: ( ( ﻳﻜﻲ ﺍﺵ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻧﮕﻪ ندار ) ) ﺑﻌﺪ ﻫﺮﭼﻪ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﻭ ﺍﻟﺘﻤﺎﺱ ﻣﻲ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺑﺎﺯﮔﻮ ﻣﻲ‌ﻛﺮﺩﻡ، ﻋﻜﺴﻬﺎ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺩﻧﺪ. 

 ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ:

( ( ﺧﻮﺩﻡ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﻧﻴﺎ ﻧﻬﻲ ﻣﻲ‌ﻛﻨﻢ ﻭ ﺍﻳﻦ ﺩﻧﻴﺎﺳﺖ) ).

* -------------------------------------------- ------------------------------------ . * ﺑﻪ ﻧﻘﻞ ﺍﺯ: ﺣﺠﺔ ﺍﻟﺎﺳﻠﺎﻡ ﻭﺍﻟﻤﺴﻠﻤﻴﻦ ﻗﺮﻫﻲ- ﺳﺮﮔﺬﺷﺘﻬﺎﻱ ﻭﻳﮋﻩ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺍﻣﺎﻡ ﺧﻤﻴﻨﻲ- ﺟﻠﺪ 1 


 منبع انواع عکس نوشته برای فضای مجازی :

http://aksestan.blog.ir

 

منبع مطالب کوتاه و آماده برای فضای مجازی :

http://anitajoojoo.blog.ir 

  • آنیتا جوجو
  • ۰
  • ۰

 قافله اى که به حج مى رفت


قافله اى از مسلمانان که آهنگ مکه داشت , همینکه به مدینه رسید چند روزى توقف و استراحت کرد , و بعد از مدینه به مقصد مکه به راه افتاد .


در بین راه مکه و مدینه , در یکى از منازل , اهل قافله با مردى مصادف شدند که با آنها آشنا بود . آن مرد در ضمن صحبت با آنها , متوجه شخصى درمیان آنها شد که سیماى صالحین داشت , و با چابکى و نشاط مشغول خدمت و رسیدگى به کارها و حوائج اهل قافله بود , در لحظه اول او را شناخت . با کمال تعجب از اهل قافله پرسید : این شخصى را که مشغول خدمت و انجام کارهاى شماست مى شناسید ؟ .


- نه , او را نمى شناسیم , این مرد در مدینه به قافله ما ملحق شد . مردى صالح و متقى و پرهیزگار است . ما از او تقاضا نکرده ایم که براى ما کارى انجام دهد , ولى او خودش مایل است که در کارهاى دیگران شرکت کند و به آنها کمک بدهد .


- (( معلوم است که نمى شناسید , اگر مى شناختید این طور گستاخ نبودید , هرگز حاضر نمى شدید مانند یک خادم به کارهاى شما رسیدگى کند )) .


- (( مگر این شخص کیست ؟ ))


- (( این , على بن الحسین زین العابدین است )) .


جمعیت آشفته به پاخاستند و خواستند براى معذرت دست و پاى امام را ببوسند . آنگاه به عنوان گله گفتند : (( این چه کارى بود که شما با ما کردید ؟ ! ممکن بود خداى ناخواسته ما جسارتى نسبت به شما بکنیم , و مرتکب گناهى بزرگ بشویم )) .


امام : (( من عمدا شمارا که مرا نمى شناختید


براى همسفرى انتخاب کردم , زیرا گاهى با کسانى که مرا مى شناسند مسافرت مى کنم , آنها به خاطر رسول خدا زیاد به من عطوفت و مهربانى مى کنند , نمى گذارند که من عهده دار کار و خدمتى بشوم , از اینرو مایلم همسفرانى انتخاب کنم که مرا نمى شناسند و از معرفى خودم هم خوددارى مى کنم تا بتوانم به سعادت خدمت خلق خدا نائل شوم )) ( 1 ) .


1 . بحار , جلد 11 , چاپ کمپانى , صفحه 21 , و در صفحه 27 بحار , جمله هایى هست که امام مى فرماید : ((اکره ان آخذ برسول الله ما لا اعطى مثله)) , و در روایتى هست که فرمود : ((ما اکلت بقرابتى من رسول الله قط)) .


نقل از کتاب " #داستان راستان " شهید مطهری (ره)


منبع انواع عکس نوشته برای فضای مجازی :

http://aksestan.blog.ir

 

منبع مطالب کوتاه و آماده برای فضای مجازی :

http://anitajoojoo.blog.ir 

  • آنیتا جوجو
  • ۰
  • ۰

جهان رنگارنگ

در محضر درس #بزرگمرد تاریخ 


***************


" جهان رنگارنگ "


ای پسر زهرا !

تو جمال ابدیت را با آرامش اسماء و صفات می بینی و آثار الوهیت را در جهان رنگارنگ می نگری ؛ اما او را با همه ی کثرتی که در افاضه و مواهب دارد ، یکتا و مجرد بدان ؛ زیرا این اکثریت که اشتباهی همرنگ خیال بیش نیستند ، در وحدت وجود ایزد متعال تاثیری ندارند . او همان است که خود را توصیف کرده و بر ذات خویش ثنا فرموده :

" هم او باید که خود را بستاید "

پروردگاری که سرآغاز بی آغاز وجود و بی پایان هستی است .  کو آن قلبی که بتواند حدود بیکران قدرتش را در کانون خود بگنجاند و کجاست شاه باز روحی که تا قاءمه ی عرش جلالش پرواز کند  .


***************


 #توصیه های امام #علی (ع) به فرزندش امام حسن (ع)


منبع : کتاب " علی (ع) به فرزند فاطمه (س) چه گفت ؟ "

نویسنده : ابوالفضل صادقی


منبع انواع عکس نوشته برای فضای مجازی :

http://aksestan.blog.ir 


 منبع مطالب کوتاه و آماده برای فضای مجازی :

http://anitajoojoo.blog.ir

  • آنیتا جوجو
  • ۰
  • ۰

راه های انگیزه دادن به خود (13)


" تلویزیونتان را نابود کنید "


اگر زیادی تلویزیون نگاه می کنید و خودتان هم این موضوع را می دانید شاید برایتان مفید باشد که این یک سوال را بپرسید :

" می خواهم در کدام سمت این صفحه شیشه ای زندگی کنم ؟ "

وقتی تلویزیون نگاه می کنید افراد دیگری را نگاه می کنید که دارند کار مورد علاقه شان را انجام می دهند تا پول در بیاورند . آنها در سمت بهتر صفحه ی شیشه ای تلویزیون هستند ، چرا که به آنها دارد خوش می گذرد و شما دارید منفعلانه خوش گذراندن آنها را تماشا می کنید و حسرت می خورید .آنها پول می گیرند و شما پول می دهید . (اشاره به هزینه های قابل توجه خرید کارت های اعتباری تماشای شبکه های تلویزیونی در امریکا)

گروچو مارکس در جایی گفته که به نظر او تلویزیون می تواند بسیار باعث افزایش معلومات انسان بشود  .  او گفته :

" هر وقت کسی تلویزیون را روشن می کند من به یک اتاق دیگر می روم تا کتاب بخوانم "



منبع انواع عکس نوشته برای فضای مجازی :

http://aksestan.blog.ir

 

منبع مطالب کوتاه و آماده برای فضای مجازی :

http://anitajoojoo.blog.ir

  • آنیتا جوجو
  • ۰
  • ۰

ترفندهای #آداب معاشرت (12)



" پشت فرمان اتومبیل "


آیا تابحال از خود سوال کرده اید که چرا بیشتر آقایان پشت فرمان اتومبیل یا پشت چراغ قرمز ، در سوراخ بینی شان به دنبال مروارید می گردند ؟!


 منبع انواع عکس نوشته برای فضای مجازی :

http://aksestan.blog.ir

 

منبع مطالب کوتاه و آماده برای فضای مجازی :

http://anitajoojoo.blog.ir

  • آنیتا جوجو
  • ۰
  • ۰

شیخ انصاری (ره) حاصل مراقبت در حلال و حرام است ...


یکی از مقلدین شیخ انصاری که تاجر بود یک عبای زمستانی گرانبها که در نوع خود بی نظیر بود به شیخ هدیه کرد و به این ترتیب دست شیخ را بوسید و عبا را بر دوش او افکند .

فردای آن روز آن تاجر ، در نماز جماعت شیخ انصاری شرکت کرد ولی دید همان عبای ساده ای که با مقام زعامت شیخ تناسب ندارد بر دوش اوست . 

بعد از نماز به محضر شیخ رفت و پرسید : " آن عبای گرانبها که دیروز به شما هدیه کردم کجاست ؟ "

شیخ در پاسخ گفت : " آن را فروختم و با پول آن دوازده لباس زمستانی ساده خریداری کرده و به افرادی که در این فصل زمستان لباس زمستانی نداشتند دادم .

تاجر عرض کرد : ای مولای من ، عبا مال شما بود و به خصوص برای شخص شما خریده بودم ، تا شخص شما آن را بپوشد ، نه اینکه آن را بفروشید و از پول آن چند لباس برای مستحقین فراهم نمایید .

شیخ در پاسخ فرمود : " وجدانم چنین کاری را نمی پذیرد که چنان عبایی بپوشم در حالی که عده ای به لباس ساده ی زمستانی نیازمند باشند . "


#داستان های واقعی #رزق حلال و حرام


 منبع انواع عکس نوشته برای فضای مجازی :

http://aksestan.blog.ir

 

منبع مطالب کوتاه و آماده برای فضای مجازی :

http://anitajoojoo.blog.ir

  • آنیتا جوجو
  • ۰
  • ۰

لا فتی الا #علی لا سیف الا ذوالفقار



" روی رخشان علی "


نور ایمان منجلی از روی رخشان علی است

دین و ایمان استوار از فضل و احسان علی است


ماه و خورشید و کواکب فیض بخش کاینات

در تجلی جملگی از امر و فرمان علی است


جنت و حوران و غلمان و ملایک سر بسر

خرم و مسرور و شاد از لعل خندان علی است


هست در دنیا و عقبی روسفید و سربلند

در ولایت هر کسی دستش به دامان علیست


فخر دارد تا ابد جبریل بر خیل ملک

چون که از صدق و صفا اخیل و دربان علیست


مقبل درگاه خلاق است هر کس در جهان

منحرف در دوستی بر عهد و پیمان علیست


می شود روز جزا آسوده خاطر از عذاب

هر که رهرو در طرق دین و ایمان علیست


اشرف الناس است هر کس با کمال معرفت 

عاشق آسا در جهان هر دم ثناخوان علیست


دشمن آیین و خصم حضرت ختم رسل

همچو گو پران سرش در پیش چوگان علیست


والی ملک ولایت سرور جن و بشر

اصل و فرع دین و ایمان فیض برهان علیست


قاسم الرزاق خلق و مقتدای مسلمین

رهبر دین مبین رفتار و عنوان علیست


از سخاوت بی نظیر و از شجاعت بی مثال

از کرم هر ذی شعوری مات و حیران علیست


عادل روشن دل و حلال بر هر مشکلی

دادرس بر بینوا لطف نمایان علیست


ز جور دشمن تیغ کین بر تارک آن شهریار

هم ملک هم آدمی زار و پریشان علیست


شد شهید آن شاه خوبان از جفای خصم دین

از غمش روح الامین پیوسته نالان علیست


یادم آمد از حسین آن کشته ی دشت بلا

آنکه بهرش خون روان از چشم گریان علیست


شد جدا چون از تنش سر بر لب آب روان

صد شرر از مرگ او بر جسم و بر جان علیست


از غم مرگ حسین با چشم گریان روز و شب

در فغان از بهر آن سرو گلستان علیست


کن فغان شهباز بهر خسرو لب تشنگان

چونکه عالم در فغان از آه و افغان علیست


*******************


 پیامبر اکرم (ص) : 

» من شهر علمم و علی دروازه ی آن است . پس هر کس قصد استفاده از این شهر را دارد باید از در آن وارد شود . »


 (کنز العمال ج 15 ص 13 حدیث شماره 378 - 379 )

(مستدرک حاکم ، جلد 3 ، صفحه 127) 


 ******************


 منبع انواع عکس نوشته برای فضای مجازی :

http://aksestan.blog.ir

 

منبع مطالب کوتاه و آماده برای فضای مجازی :

http://anitajoojoo.blog.ir 



  • آنیتا جوجو
  • ۰
  • ۰

پاسخ به  #شایعه " 12 سال حبس آتنا فرقدانی برای یک کاریکاتور ! "

(شایعه ای ساخته ی یک ضد نظام احمق)



» اطلاعات متن شایعه از هر دو طرف خطا بوده و آتنا فرقدانی مرتکب جاسوسی و جرائم سنگینی شده است »



ابتدا متن شایعه و سپس پاسخ شایعه را در ادامه خواهیم دید :


متن شایعه

"نام: محمدرضا رحیمی

تحصیلات: دیپلم

سمت: معاون ریاست جمهوری ایران

جرم: اختلاس بیش از 900 میلیارد تومان

حکم: 5 سال و 91 روز حبس


نام: آتنا فرقدانی

تحصیلات: فوق لیسانس هنر

سمت: ندارد

جرم: کشیدن کاریکاتور نمایندگان مجلس

حکم: 12 سال و 9 ماه حبس"


 


 


پاسخ شایعه


1. مدرک لیسانس رحیمی قطعی، و فوق لیسانس او نیز از سوی بسیاری پذیرفته شده است و برخلاف ادعای متن شایعه مدرک وی دیپلم نیست !


http://jahannews.com/vdcamenyi49nwm1.k5k4.html


2. مجازاتهای مندرج در حکم وی عبارتند از :

* 5 سال و 3 ماه و یک روز حبس 

* انفصال دائم از خدمات دولتی 

* رد مال به مبلغ 28 میلیارد و 500 میلیون ریال 

* جزای نقدی معادل 10 میلیارد ریال


http://isna.ir/fa/news/93110200964


3. رقم اختلاس بیمه که منجر به محکومیت آقای رحیمی شد، هفت و نیم میلیارد تومان بوده است نه 900 میلیارد تومان !


http://fararu.com/fa/news/113340


4. آتنا فرقدانی از اعضای " فرقه ضاله ی بهاءیت "  و از افراد مؤثر " فتنه 88 " می باشد که کاریکاتورهای وی بخش کوچکی از جرائم اوست که به عنوان سرپوش سایر جرائم وی مطرح شده است !


5. جرائم مختلف او از قبیل " جاسوسی " ، " عضویت " و " تبلیغ بهائیت " ،" شرکت فعال در تجمعات غیرقانونی " و " اغتشاشات " و... بوده است.


6. او ضمن اعتراف به جرائم خود، در حالی که مجازاتش اعدام بوده، با تخفیف مجازات به زندان محکوم شده است.


http://dana.ir/News/333444.html


7. طراحان شایعه تلاش کرده اند با دروغ و اغراق در هردو سوی موضوع، بی عدالتی نظام را القا کنند؛ در حالی که با اعلام برخورد نظام با متخلفین " حتی در بالاترین سطوح کشور " ، اوج سلامت و عدالت آن را اثبات کرده اند.


 حق جو و حق طلب باشیم

  • آنیتا جوجو
  • ۰
  • ۰

نصیب شدن طی الارض

 ﻧﺼﻴﺐ ﺷﺪﻥ « ﻃﻰّ ﺍْﻟﺎَﺭْﺽ »


 ﻓﺎﺿﻞ ﻣﺤﻘﻖ ﺟﻨﺎﺏ ﺁﻗﺎﻯ ﻣﻴﺰﺭﺍ ﻣﺤﻤﻮﺩ ﻣﺠﺘﻬﺪ ﺷﻴﺮﺍﺯﻯ، ﻧﺰﻳﻞ ﺳﺎﻣﺮﻩ - ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠّﻪ ﻋﻠﻴﻪ - ﻧﻘﻞ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺍﺯ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﺣﺎﺝ ﺳﻴﺪ ﻣﺤﻤﺪ ﻋﻠﻰ ﺭﺷﺘﻰ ﻛﻪ ﻏﺎﻟﺐ ﻋﻤﺮﺵ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺭﻳﺎﺿﺎﺕ ﺷﺮﻋﻰ ﻭ ﻣﺠﺎﻫﺪﺍﺕ ﻧﻔﺴﺎﻧﻴﻪ ﮔﺬﺭﺍﻧﻴﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺩﺭ ﺍﻭﻗﺎﺗﻰ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺣﺎﺝ ﻗﻮﺍﻡ ﻧﺠﻒ، ﻃﻠﺒﻪ ﻭ ﻣﺸﻐﻮﻝ 

 ﺗﺤﺼﻴﻞ ﻋﻠﻢ ﺑﻮﺩﻡ ﺩﺭ ﺑﻴﻦ ﻃﻠﺎﺏ ﻣﺸﻬﻮﺭ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺷﺨﺺ ﭘﺎﺭﻩ ﺩﻭﺯﻯ ﻛﻪ ﺩﺭﺏ ﺑﺎﺏ ﻃﻮﺳﻰ ﺍﺳﺖ ( ( ﻃﻰ ﺍﻟﺎﺭﺽ ) ) ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﻫﺮ ﺷﺐ ﺟﻤﻌﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﻣﻐﺮﺏ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﻡ ﻣﻬﺪﻯ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺩﺭ ﻭﺍﺩﻯ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻧﺪ ﻭ ﻧﻤﺎﺯ ﻋﺸﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺣﺮﻡ ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻴﺪﺍﻟﺸﻬﺪﺍﺀ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺑﺠﺎ ﻣﻰ ﺁﻭﺭﺩ، ﺩﺭ ﺻﻮﺭﺗﻰ ﻛﻪ ﺑﻴﻦ ﻧﺠﻒ ﻭ ﻛﺮﺑﻠﺎ ﺑﻴﺶ ﺍﺯ ﺳﻴﺰﺩﻩ ﻓﺮﺳﻨﮓ ﻭﺗﻘﺮﻳﺒﺎ ﺩﻭ ﺭﻭﺯ ﺭﺍﻩ ﭘﻴﺎﺩﻩ ﺭﻭﻯ ﺍﺳﺖ، ﻣﻦ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺍﻳﻦ 

 ﻣﻄﻠﺐ ﺭﺍ ﺗﺤﻘﻴﻖ ﻧﻤﺎﻳﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻳﻘﻴﻦ ﻛﻨﻢ، ﭘﺲ ﺑﺎ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﺻﺎﻟﺢ ﭘﺎﺭﻩ ﺩﻭﺯ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺷﺪ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻭ ﺭﻓﺎﻗﺖ ﻛﺮﺩﻡ ﻭ ﭼﻮﻥ ﺭﻓﺎﻗﺘﻢ ﺑﺎ ﺍﻭ ﻣﺤﻜﻢ ﺷﺪ ﺭﻭﺯ ﭼﻬﺎﺭﺷﻨﺒﻪ ﺑﻪ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﻃﻠﺎﺏ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻣﻦ ﻫﻢ ﻣﺒﺎﺣﺜﻪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﮔﻔﺘﻢ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﺮﺍﻯ ﻛﺮﺑﻠﺎﺣﺮﻛﺖ ﻛﻦ ﻭ ﺷﺐ ﺟﻤﻌﻪ ﺩﺭ ﺣﺮﻡ ﺑﺎﺵ ﺑﺒﻴﻦ ﺭﻓﻴﻖ ﭘﺎﺭﻩ ﺩﻭﺯ ﺭﺍ ﻣﻰ ﺑﻴﻨﻰ ؛ ﭼﻮﻥ ﺭﻓﺖ ﻏﺮﻭﺏ ﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ ﺑﺎ ﻳﻚ ﺗﺎﺀﺛﺮﻯ ﻧﺰﺩ ﺭﻓﻴﻖ ﭘﺎﺭﻩ ﺩﻭﺯ ﺭﻓﺘﻢ ﻭ ﺍﻇﻬﺎﺭ 

 ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﻰ ﻛﺮﺩﻡ. ﮔﻔﺖ ﺗﻮ ﺭﺍ ﭼﻪ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ؟ ﮔﻔﺘﻢ ﻣﻄﻠﺐ ﻣﻬﻤﻰ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﺍﻟﺎﻥ ﺑﻪ ﻓﻠﺎﻥ ﻃﻠﺒﻪ ﺭﻓﻴﻘﻢ ﺑﺮﺳﺎﻧﻢ ﻭ ﻣﺘﺎﺀﺳﻔﺎﻧﻪ ﻛﺮﺑﻠﺎ ﺭﻓﺘﻪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺳﺘﺮﺳﻰ ﻧﺪﺍﺭﻡ. ﮔﻔﺖ ﻣﻄﻠﺐ ﺭﺍ ﺑﮕﻮ ﺧﺪﺍ ﻗﺎﺩﺭ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﺍﻣﺸﺐ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺮﺳﺪ، ﭘﺲ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﻯ ﻛﻪ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺍﺩﻡ، ﺍﻳﺸﺎﻥ ﻧﺎﻣﻪ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﻭﺍﺩﻯ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺭﻓﺖ، ﺩﻳﮕﺮ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﺪﻳﺪﻡ ﺗﺎ ﺭﻭﺯ ﺷﻨﺒﻪ ﻛﻪ 

 ﺭﻓﻴﻘﻢ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺁﻥ ﻧﺎﻣﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﺷﺐ ﺟﻤﻌﻪ ﻣﻮﻗﻊ ﻧﻤﺎﺯ ﻋﺸﺎ ﺭﻓﻴﻖ ﭘﺎﺭﻩ ﺩﻭﺯ ﺑﻪ ﺣﺮﻡ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺁﻥ ﻧﺎﻣﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺩﺍﺩ. ﭼﻮﻥ ﭼﻨﻴﻦ ﺩﻳﺪﻡ ﻳﻘﻴﻦ ﻛﺮﺩﻡ ﻛﻪ ﭘﺎﺭﻩ ﺩﻭﺯ، ﻃﻰ ﺍﻟﺎﺭﺽ ﺩﺍﺭﺩ، ﺩﺭ ﻣﻘﺎﻡ ﺑﺮﺁﻣﺪﻡ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﻛﻨﻢ ﻛﻪ ﺟﺎﮔﺮﺝ ﺑﺸﻮﺩ ﻣﻦ ﻫﻢ ﺩﺍﺭﺍﻯ ﻃﻰ ﺍﻟﺎﺭﺽ ﮔﺮﺩﻡ. ﭘﺲ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ‌ﺍﻡ ﺩﻋﻮﺕ ﻛﺮﺩﻡ ﭼﻮﻥ ﻫﻮﺍ ﮔﺮﻡ ﺑﻮﺩ 

 ﭘﺸﺖ ﺑﺎﻡ ﺭﻓﺘﻴﻢ ﻭ ﮔﻨﺒﺪ ﻣﻄﻬﺮ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﻴﺮ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻧﻤﺎﻳﺎﻥ ﺑﻮﺩ، ﭘﺲ ﺍﺯ ﺻﺮﻑ ﺷﺎﻡ ﻣﺨﺘﺼﺮﻯ ﺑﻪ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﮔﻔﺘﻢ ﻏﺮﺽ ﺍﺯ ﺩﻋﻮﺕ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻦ ﻳﻘﻴﻦ ﻛﺮﺩﻡ ﺷﻤﺎ ﻃﻰ ﺍﻟﺎﺭﺽ ﺩﺍﺭﻳﺪ ﻭﺁﻥ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﻯ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺩﺍﺩﻡ ﺑﺮﺍﻯ ﻳﻘﻴﻦ ﻛﺮﺩﻥ ﻣﻦ ﺑﻮﺩ، ﺍﻟﺤﺎﻝ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺧﻮﺍﻫﺶ ﻣﻰ ﻛﻨﻢ ﻣﺮﺍ ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﻳﻰ ﻛﻨﻴﺪ ﻛﻪ ﭼﻜﻨﻢ ﺗﺎ ﻃﻰ ﺍﻟﺎﺭﺽ ﻧﺼﻴﺐ ﻣﻦ ﻫﻢ ﺑﺸﻮﺩ. 

 ﺗﺎ ﺍﻳﻦ ﺭﺍ ﺷﻨﻴﺪ ﻭ ﺩﺍﻧﺴﺖ ﻛﻪ ﺳﺮّ ﺍﻭ ﻓﺎﺵ ﺷﺪﻩ، ﺻﻴﺤﻪ ﺍﻯ ﺯﺩ ﻭ ﻣﺜﻞ ﭼﻮﺏ ﺧﺸﻚ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺑﻪ ﻃﻮﺭﻯ ﻛﻪ ﻭﺣﺸﺖ ﻛﺮﺩﻡ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ ﺍﺯ ﺩﻧﻴﺎ ﺭﻓﺖ. ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻧﻜﻪ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺧﻮﺩﺁﻣﺪ، ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺍﻯ ﺳﻴﺪ! ﻫﺮﭼﻪ ﻫﺴﺖ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺍﻳﻦ ﺁﻗﺎﺳﺖ ﻭ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﮔﻨﺒﺪ ﻣﻄﻬﺮ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﻭ ﻫﺮ ﭼﻪ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻫﻰ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺑﺨﻮﺍﻩ، ﺍﻳﻦ ﺭﺍ ﮔﻔﺖ ﻭ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺩﻳﮕﺮ ﺩﺭ ﻧﺠﻒ ﺍﺷﺮﻑ ﺩﻳﺪﻩ ﻧﺸﺪ ﻭ ﻫﺮﭼﻪ ﺗﺤﻘﻴﻖ ﻛﺮﺩﻡ ﺩﻳﮕﺮ ﻛﺴﻰ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﺪﻳﺪ 

 ﺍﻳﻦ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﺯ ﻋﻠﻤﺎﻯ ﺍﻋﻠﺎﻡ ﺷﻨﻴﺪﻡ ﻛﻪ ﻫﻤﻪ ﺍﺯ ﻗﻮﻝ ﺳﻴﺪﺭﺷﺘﻰ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩﻧﺪ. 

 کتاب #داستان های #شگفت

آیت الله شهید دستغیب


منبع انواع عکس نوشته برای فضای مجازی :

http://aksestan.blog.ir

 

منبع مطالب کوتاه و آماده برای فضای مجازی :

http://anitajoojoo.blog.ir

  • آنیتا جوجو