غذاى دسته جمعى
همینکه رسول اکرم و اصحاب و یاران از مرکبها فرود آمدند , و بارها را بر زمین نهادند , تصمیم جمعیت بر این شد که براى غذا گوسفندى را ذبح و آماده کنند .
یکى از اصحاب گفت : (( سر بریدن گوسفند با من )) .
دیگرى : (( کندن پوست آن بامن )) .
سومى : (( پختن گوشت آن با من )) .
چهارمى : ...
رسول اکرم : (( جمع کردن هیزم از صحرا با من )) .
جمعیت : (( یا رسول الله شما زحمت نکشید و راحت بنشینید , ما خودمان با کمال افتخار همه اینکارها را مى کنیم )) .
رسول اکرم : (( مى دانم که شما مى کنید , ولى خداوند دوست نمى دارد بنده اش را در میان یارانش با وضعى متمایز ببیند که , براى خود نسبت به دیگران امتیازى قائل شده باشد )) ( 1 ) .
سپس به طرف صحرا رفت . و مقدار لازم خار و خاشاک از صحرا جمع کرد و آورد ( 2 )
1 .ان الله یکره من عبده ان یراه متمیزا بین اصحابه.
2 . کحل البصر , صفحه 68 .
نقل از کتاب " #داستان راستان " شهید مطهری (ره)
منبع انواع عکس نوشته برای فضای مجازی :
http://aksestan.blog.ir
منبع مطالب کوتاه و آماده برای فضای مجازی :
http://anitajoojoo.blog.ir